🍒🌱رهایم ، ای رها در باد
رها از داد و از بیداد
رها در باد
حرفی مانده ته حرفی

غمت ڪم
جام دیڪَر ریز
ڪه شب جاوید جاوید است
و چشم صبحدم در خواب

و من از ریزش باران
به یاد اشڪ می افتم
به یاد بارشی پی‌ڪَیر و درد آور
به یاد التجا در این شب دلڪَیر

من از غم های پنهانی
به یاد قصه های شاد
و از سرمستی این آب آتشناڪ دانستم
ڪه هشیاری
شب نوش است، نیشی نیست

سرت خوش
جام را دریاب

هی ، هشدار
شب است آری ، شبی بیدار
دزد و محتسب در خواب

می ات بر ڪف
و بانڪَ نوش من بر لب
رها در باد

من از فریاد ناهنجار
پی بردم سڪوتی هست
و در هر حلقه ی زنجیر
خواندم راز آزادی

سخن آهسته می ڪَویی
نمی‌ڪَویی ڪه می مویی

شب نوش است ، نیشی نیست
جامی ریز
جام دیڪَری

جامی ڪه ڪَیرم من از آن ڪامی
رها در باد  ...!!🌱🍒

#نصرت_رحمانی

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
دیدگاه ها (۱)

🌱🍒اگر عشق نمی بودعلف های بهاریدر آن سرد سحرگاهسر از خاک نمی ...

🌱🍒چند قَبا بر قَدِ دل دوختمچند چراغِ خِرَد افْروختمپیرِ فَلَ...

🍒🌱متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهانحاشیه رفتنم دگر، نامه ...

🌱🍒هرچند که تقدیر چنین کرده گرانتخواهان توام با همه‌ی سود و ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط