دلم میخواهد ذوقزده شوم از حادثه یا اتفاقی.
دلم میخواهد چیزی یا کسی مرا عمیقا به وجد بیاورد، لبریز شادی و اشتیاق شوم و بیاختیار بخندم.
دلم میخواهد اتفاق هیجانانگیزی بیفتد، مثلا *چیزی که مطلقا فکرش را نمیکردم و محال میدانستمش، سهم همیشگیِ من شدهباشد. *
مثلا یک صبح چشم باز کنم و تمام نگرانیها محو شدهباشند از جهانم و به تمام نقاط تاریک زندگیام، نور تابیده باشد.
دلم اتفاقی هیجانانگیز میخواهد
مثلا یک صبح، با طلوع آفتاب، زمین، سیارهی امن و آرامی شدهباشد برای زیستن، *و دیگر دلی گرفتهنباشد، قلبی شکسته نباشد، و اشکی ریختهنباشد. *
مثلا در دل زمستان، بهار شدهباشد.
دلم هیجانی عمیق میخواهد.
دلم میخواهد چیزی یا کسی مرا عمیقا به وجد بیاورد، لبریز شادی و اشتیاق شوم و بیاختیار بخندم.
دلم میخواهد اتفاق هیجانانگیزی بیفتد، مثلا *چیزی که مطلقا فکرش را نمیکردم و محال میدانستمش، سهم همیشگیِ من شدهباشد. *
مثلا یک صبح چشم باز کنم و تمام نگرانیها محو شدهباشند از جهانم و به تمام نقاط تاریک زندگیام، نور تابیده باشد.
دلم اتفاقی هیجانانگیز میخواهد
مثلا یک صبح، با طلوع آفتاب، زمین، سیارهی امن و آرامی شدهباشد برای زیستن، *و دیگر دلی گرفتهنباشد، قلبی شکسته نباشد، و اشکی ریختهنباشد. *
مثلا در دل زمستان، بهار شدهباشد.
دلم هیجانی عمیق میخواهد.
- ۸۰۷
- ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط