راستش خیلی وقتا دلم میخواد اون دختری باشم که یارجان دوستش

راستش خیلی وقتا دلم میخواد اون دختری باشم که یارجان دوستش داره...
شاید به نظر خنده دار بیاد...
اما واقعیتش اینه از یه جا به بعد حتی دوست داشتن خودت منوط میشه به دوست داشتن او...
من بارها به این فکر کردم که کسی که میتونه دلش رو ببره چه جور دختری میتونه باشه؟
چه چیزایی داره که من ندارم...
خیلی قشنگ تره؟
یا مهربونتر؟
یا همراهتر؟
راستش من هیچوقت نفهمیدم. چون فرصتی نبود.
چون وقتی اومد اونقدر زمان نداشتم که به اینا فکر کنم...
برعکس حالا که نیست تا میشه میتونم به این چیزا فکر کنم...
من خیلی سعی کردم به دنیاش نزدیک بشم...
اما نشد...
هربار ازش میپرسیدم... یا منتظر میموندم یه جا از یه چیزی تعریف کنه تا سلیقه اش دستم بیاد...
اما بازم کم بود...
شایدم بخاطر همینا رفت...
شاید اگه من بیشتر تلاش میکردم...
اما میبینم اینا نیست...
دوست داشتن و موندن بهونه نمیخواد...
اگه دوست داشتنی در کار بود میموند...
و خودش برای موندنش بهونه میساخت...
همونطور که برای اومدنش ساخت...
#اینجا_بدون_من
#پارسا_پیروزفر
دیدگاه ها (۶)

قرار نیست اگه من بدحالم و گرفته شما هم بدحال بشید...اول صبحی...

سلام یارجان!فکرش را بکن...محل کارت همکاری داشته باشی هم فامی...

عقل اگر می‌خواهد از درهای منطق بگذردباید از خیر تماشای حقایق...

عشق! دوراهی عقل و رهایی

یه چیزی هست که مدت‌هاست می‌خوام بگم.تو از اون آدم‌هایی هستی ...

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۲

🎂_ترجمه لایو جیمین در ویورس🐣 فکر کنم تو فرودگاه بیشتر از همه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط