هی نوشتم،هی پاک کردم
گفتم شاید این خوب نباشه
یه حرف قشنگتر بگم
یه چیز جدید
دیدم دلم داره کار خودشو میکنه
حرفاشو میزنه
همش میگفتم کوچیک میشم
بعد حس حقارت پیدا میکنم
این عقله حس غرور بهم میداد و می گفت نکن این کارو یا این حرفو نزنی ... چون شاید اون پیش خودش فکر کنه چقدر کنه ای و نچسب
و بی ارزش ببینه تورو
هرچی با هم جنگیدن این دوتا
آخرش دله کار خودشو کرد و حرفاشو گفت
دلش خنک شده بود که به حرف عقل گوش نکرده بود
دل یه جور حس پیروزی داشت
دلم ساده ساده حرفاشو زد با تموم وجودش
ولی عقلم همش فحش می داد که چقدر بی عقل شدی و به حرف دلت گوش کردی
اون عقل نداره
اگه عقل داشت دل نبود
بود؟بذار هر فکری هم می خواد بکنه
خدا که میدونه چی هستم و کی هستم
دلمو به دریا زدم و یه بار برا دلم بودم فقط یه بار
که بابا بذار این دل منم یه چیزی رو که خودش دوست داره بگه و ببینه
چی میشه؟
به کجای دنیا بر می خوره
همش مثل بچه ها حرفا آویزه ی گوشم این کارو نکن ، اون کارو بکن ... چیه این رفتارا؟
دل کار خودشو کرد💙
خواستم بگم مراقب دلاتون باشین
آویزون هر آدمی نشه
یه جا ...یه نفر چه دور چه نزدیک
بذارین بند یه نفر بشه🙂

به قول #عباس_معروفی
که میگه

بودن یا نبودن
پلک زندگی ماست
در یکی تاب می‌خوریم
در یکی بی‌تاب می‌شویم
و من
در هر پلکی
یکبار دیدنت را می‌بازم

#حرف دل
#سپیده_ش
#دلنویس
دیدگاه ها (۷)

و پریشان درختی که برگ هایش بر یال باد می رفتنددر #پاییز...#س...

این بارش بارون رو آرزو دارم برای همه ی کسایی که منتظرشن#صدای...

به شب که می رسمانگار پناهگاهی دارمانگار که تورا بیشتر دارمبه...

مثل برگهاموهایم دارد می ریزدپاییز سال بعدپیرتر شده امموهایم ...

چند شاتی" بازی شانس "part : 30از سر آسودگی یه نفس راحت کشیدت...

من دلم میخواد برم دانشگاه تهران، دلم میخواد تولستوی و نیچه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط