شاید گاهی کمی دیر بلند شوم و خودم را جمع و جور کنم اما ...

شاید گاهی کمی دیر بلند شوم و خودم را جمع و جور کنم اما می‌دانم که بلند می‌شوم، خودم را محکم می‌تکانم، سرم را بالا می‌گیرم و جوری ادامه می‌دهم که هیچ‌کس باور نکند همین چند لحظه‌ی قبل، با چه رنج و اندوهی به زمین افتاده‌بودم و چقدر غمگین بودم!

شاید دیر، شاید سخت؛ اما می‌دانم که به اهدافی که در ذهنم دارم خواهم‌رسید، چرا که دارم سخت تلاش می‌کنم و قطعا فرق است میان رودی که به قصد اقیانوس به راه افتاده با مردابی که ایستاده و آرزوی دریا شدن دارد!
چیزی که مشخص بود این بود که من اجازه نمی‌دادم اوضاع همین‌طور بماند و هرطور شده، یک کاری می‌کردم.😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
دیدگاه ها (۷)

"‏وإن اعتقدت يوماً أن حلمك بعيد...فتذكر أن الله قريب اگه یه ...

دیالوگ ماندگار🔹«وقتی منو بوسید به دنیا اومدم؛ وقتی ترکم کرد ...

طرز خودکشی در هر کس منحصربه خودشه.یکی دیگه شیک نمی‌پوشه.یکی ...

من اگر پیامبربودم ؛ رسالتم شادمانی بود بشارتم آزادیو معجزه ا...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط