دایی عزیزم با اینکه باهام دعوا کرد بودیم با اینکه باهم هیچ وقت حرف نزدیم با اینکه مقصر دوتامون هم نبودیم با اینکه زود رفتی ولی همون آخرین باریکی تو لواسان سبوبزرگ دیدمت با خودم میگم ای کاش اون لحظه باهات حرف میزدم ولی میدونی اون موقع هم با پدربزرگ دعوام شده بود دلم پر بود چشم پر اشک غرورم اجازه ندادباهات حرف بزنم ولی میدونی بعضی وقت ها مامانم میبرم با خودم سر خاکت ولی من دلم خون میشه وقتی اشک های مامانم میبینم اون شب که این ویدیو هم دیدم یاد تو با گریه 😭های مامانم افتادم کلی گریه کردم دایی نمیدونم چی بهت بگم ولی خب روحت شاد یاد خاطرات گرامی باد 🖤🖤🖤🖤😭🥀💔
- ۳.۲k
- ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط