#گپی_آزاد#مطلب#ویسگون#شرق#تهران#دختر داشت میرفت خونه که...
سرقت وحشیانه موبایل
این صنحه رو دیدم یه لحظه احساس کردم خودمم چون یه شب تو فلسطین شرقی بودم یه پسر داشت با دوست دخترش دعوا میکرد دعوا که تموم شده بود یه لحظه احساس کردم تحت تعقیب حدسم درست بود دو نفر با یه موتور از دور میومدن صورتوشن پوشنده بودن بعد منم سری تصمیم گرفتم فرار کنم دیدم یه جای وسط دوتا ساختمون جای خالی هستش و اونجا یه پیکانی پارک کرده بودن رفتم پشت پیکان قایم شدم یه لحظه فکر کردن من رفتم خونه مون یه 15دقیقه همون جا وایسادم بعدن رفتم خونه مون 😔