#یارقیه
در خرابهی شام،
سهسالهی امام حسین، چشمش به تشت افتاد...
به تشت، و سری که تمام دنیاش بود...
با صدای لرزان گفت:
بابا... این سر توئه؟
بابا چرا موهات خاکیه؟
چرا پیشونیت شکسته؟
باباجان... به خدا خیلی تنها بودم!
بعد، با گریه گفت:
بابا بهم سیلی زدن...
گوشوارههامو با بیرحمی از گوشم کشیدن...
با پاهای زخمی،
روی خارهای بیابون، زیر آفتاب،
پای پیاده آوردنم...
دستش رو گذاشت روی سر بابا،
و شروع کرد به درد و دل با اون سر بریده...
گفت و گریه کرد، ناله زد...
که یهو...
ساکت شد...
رفتن جلو...
دیدن سهسالهی حسین،
دیگه نفس نمیکشه...
رقیه جان، طاقت دوری بابا رو نداشت،
و با دیدن سر بریدهی پدر،
به آغوش خدا رفت...
🕊️
لعنت خدا تا یومالقیامه
بر همهی دشمنان اهلبیت علیهمالسلام
بر اونهایی که دل زینب رو سوزوندن
و کودک حسین رو، دقمرگ کردن...
🖤
#یارقیه
#طفله_الحسین
#رقیه_جان
#السلام_علیک_یا_رقیه
#خرابه_ی_شام
#لعنة_الله_علی_الظالمین
#محرم
#کربلا
#دختر_شهید
#دختر_حسین
در خرابهی شام،
سهسالهی امام حسین، چشمش به تشت افتاد...
به تشت، و سری که تمام دنیاش بود...
با صدای لرزان گفت:
بابا... این سر توئه؟
بابا چرا موهات خاکیه؟
چرا پیشونیت شکسته؟
باباجان... به خدا خیلی تنها بودم!
بعد، با گریه گفت:
بابا بهم سیلی زدن...
گوشوارههامو با بیرحمی از گوشم کشیدن...
با پاهای زخمی،
روی خارهای بیابون، زیر آفتاب،
پای پیاده آوردنم...
دستش رو گذاشت روی سر بابا،
و شروع کرد به درد و دل با اون سر بریده...
گفت و گریه کرد، ناله زد...
که یهو...
ساکت شد...
رفتن جلو...
دیدن سهسالهی حسین،
دیگه نفس نمیکشه...
رقیه جان، طاقت دوری بابا رو نداشت،
و با دیدن سر بریدهی پدر،
به آغوش خدا رفت...
🕊️
لعنت خدا تا یومالقیامه
بر همهی دشمنان اهلبیت علیهمالسلام
بر اونهایی که دل زینب رو سوزوندن
و کودک حسین رو، دقمرگ کردن...
🖤
#یارقیه
#طفله_الحسین
#رقیه_جان
#السلام_علیک_یا_رقیه
#خرابه_ی_شام
#لعنة_الله_علی_الظالمین
#محرم
#کربلا
#دختر_شهید
#دختر_حسین
- ۹.۵k
- ۰۹ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط