میخوام سمی ترین خاطره زندگیمو براتون تعریف کنم

میخوام سمی ترین خاطره زندگیمو براتون تعریف کنم
قبل از امتحان های ترم دوم یکی از بچه‌های کلاس ما که خرخون کلاس بود بهمون گفت فردا  دمپایی بیارید تو مدرسه بپوشیم
منم چون عادت دارم مسخره بازی در بیارم کفش عروسی  مامان بزرگمو برداشتم بردم مدرسه ...
همین طور که گفتم من عادت دارم مسخره بازی در بیارم پس کفش هارو همون زنگ اول پوشیدم و باهاش رفتم تو حیاط ... خلاصه گذشتو یه دفعه ای دیدم معاون ترشیدمون داره بهم نگاه میکنه بعد فهمیدم که ....
هممونو جمع کرد و گفت من ازتون انتظار نداشتمو این کارا چیه ابرو منو جلو اولیا بردیدو ... من این وسط چون عادت دارم وقتی یه نفر حرف بزنم لبخند بزنم فک کرده بود دارم بهش نیشخند میزنم و برگشت بهم گفت این ابله داره بهمون نیشخند میزنه ... خلاصه گفت از نمره انظباط همتون کم  میکنم ...
آقا یهو همه زدن زیر گریه... و منی که مقصر بودم هنوز که هنوز به اون ماجرا میخندم....
و البته ادمین اول و یکی دیگه از دوستام اونام هم عین خیالشون نبود
و شاید بپرسید پس نمره انظباط ؟ 
تمام نمره انظباط بچه های کلاس ما ۲۰ بود ... حتی منو اون  بچه خر خون کلاس ...
و این ویدیو دیدم یاد خودم اوفتادم ...
#سم
#طنز
#اسید
#اسیدی
دیدگاه ها (۶)

اصکی ممنوع ❌#میو #موکبانگ #آسمر_فود #کیوت #سوسیس #موکبانگر #...

اصکی ممنوع ❌#میو #موکبانگ #آسمر_فود #کیوت #سوسیس #موکبانگر #...

پست دیروز جوسی

اصکی ممنوع ❌#میو #موکبانگ #آسمر_فود #کیوت #سوسیس #موکبانگر #...

برادرای هایتانی پارت ۱

وااییییی بچه ها خیلییی ناراحتم😭امروز امتحان ریاضی داشتیم ولی...

☆تکپارتی ((باجی)) ☆☆شما همکلاسی باجی بودین ☆از زبان تو +صبح ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط