اى خوش بحال و روز كسانى كه گاه‌گاه
دارد به لب تبسمى از لطف، يارشان
من نيستم حسود، ولى رشك مي‌برم
بر آن كسان كه يار بود در كنارشان
آنان‌كه دل به يار ِ سفر كرده مى‌دهند
آواره مى‌شوند چو ما از ديارشان
اى باد صبحدم! به عزيزان من بگو
دل گويدم كه كار ندارم به كارشان
سوزد دلم ز دورى و در ديده مى‌كشم
روزى اگر نسيم بيارد غبارشان
ما داغ هجر ديده و خورديم خون دل
از دست مردمى كه تفو بر تبارشان
عشّاق داغديده نخواهند لوح گور
بعد از وفات لاله دمد بر مزارشان
💚🌸
دیدگاه ها (۴)

آدمی نیامده است تا نشانی از خود بر خاک گذارد،نه بر زمان،و نه...

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست💚تا اشارات نظر نامه رسان من ...

کنج خیال

میان خواب‌ و بیداری شبی دیدم خیال او💚از آن‌شب واله‌وحیران نه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط