زیاده خرده نگیرید به ما دهه پنجاه و شصتی های طفلکی

زیاده خرده نگیرید به ما دهه پنجاه و شصتی های طفلکی
حکایت ما حکایت آدم هایی ست
که از پای سفره های ده دوازده متری ِ
آبگوشت و کله جوش و اشکنه ی ظهر جمعه که چهار گوشه اش غلغله بود
از فامیل نزدیک و آشنای دور تبعید شدیم
به پیتزای سرد و نان سیر بیات سق زدن ِ تنهایی پای اُپن
سفره های دلخوشی مان یکی یکی جمع شد بی خبر
خانه هامان تنگ تر شد هی آخرین سنگرمان شد
مبل تک نفره ی رو به روی تلویزیونی که هیچ خانه ی سبزی توش نبود
ما یکباره و ناغافل خواسته و نا خواسته خالی شدیم از آدم ها
از هم از گذشته از هنوز.
دیدگاه ها (۳۶)

❤مادر نوشته میشود اما💚عشق خوانده میشود🧡صبر خوانده میشود💖محبت...

🌸 @Samira_love 🌸 دوست نازنینم تولدت مبارڪ

آدمی که بتونه ازت بیخبر بمونهداره یاد میگیره چطور بدون تو زن...

بحث بی جنبه بودن یا زود رنج بودن نیست فقط هر آدمی رو یه سری ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط