تو همین گیر و دار، دن کیشوت توی ذهنش عاشق یه بانوی خیالی به اسم "دوروتئو" میشه که قراره یه عشق جاودانه براش باشه و برای راضی نگه داشتنش دست به هر کاری می‌زنه.

معروف‌ترین سکانس داستان جاییه که دن کیشوت آسیاب‌های بادی رو با غول‌ها اشتباه می‌گیره و مثل یه شوالیه شجاع حمله می‌کنه، با نیزه به پره‌های آسیاب می‌زنه، ولی آسیاب می‌چرخه و پرتش می‌کنه زمین!
یه بار دیگه، گله گوسفندها رو با ارتشی از دشمن‌ها اشتباه می‌گیره و وسط چراگاه حمله می‌کنه. چوپان‌ها که از این حرکت شوکه می‌شن، با سنگ و چوب می‌افتن به جونش و حسابی زخمی‌ش می‌کنن

اما اون چیزی که داستان رو از یه ماجرای خنده‌دار به یه قصه عمیق تبدیل می‌کنه، اینه که دن کیشوت به چیزی باور داره که شاید بقیه ندارن: رویا. اون فکر می‌کنه حتی تو دنیایی که پر از بی‌عدالتی و سختیه، می‌شه شرافتمند بود، می‌شه دنیا رو نجات داد، حتی اگه همه بهت بخندن.

آخر داستان، دن کیشوت وقتی به خونه برمی‌گرده، متوجه می‌شه که اعمال و باورهاش تا چه حد خیالی و بیهوده بودن. از شوالیه‌گری و ماجراجویی‌هاش اظهار پشیمانی می‌کنه و به این نتیجه می‌رسه که باید توی زندگی تعادل ایجاد کرد. با این حال، آرمان‌ها و تلاش‌های دن کیشوت همیشه توی ذهن کسانی که داستانش رو می‌خونن، باقی می‌مونه.

بریده‌هایی از کتاب دن کیشوت :

- اغلب اتفاق می‌افتد که انسان به جستجوی چیزی می‌رود و چیز دیگری پیدا می‌کند.

- من ملوان عشقم و بی‌آن‌که امید رسیدن به بندری باشد بر اقیانوس عمیق آن قایق می‌رانم.

- ای امیدهای بی‌ثمر آدمی! در حالی که وعده آسایش می‌دهید می‌گذرید و سرانجام به صورت سایه و دود و رویا محو می‌شوید.

#کتابخوانی #کتاب #خلاصه_کتاب
#book_life
دیدگاه ها (۳)

انسان نمی‌تواند معایبیکه خودش داراست،در دیگران ببیند و تحمل ...

یکی‌ از عمده‌ترین‌ مشکلات‌ عصر اطلاعات‌، بیماری‌ «من‌ می‌دان...

به سلامتی سکوت که سرشار از ناگفته هاست! جرات کنید حقیقی باشی...

عشق فقط تحسین نقاط قوت و خوبی‌ها نیست، بلکه تحمل نقاط ضعف نی...

باوا به مولا شماها شلوارتونم رو سرتون بکشین صهیونیست ها بهتو...

پروفسور !"" حسن صباح "" رهبر یه فرقه انحرافی بوده که از تفکر...

خداوکیلی ببینین این جانورها چه دستو پایی می زنن برا حفظ اون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط