غرق در تلخ ترین وحشت یک کابوسم

غرق در تلخ ترین وحشت یک کابوسم
من که از آمدنت مثل خزان مایوسم
رفتی و پشت سرت برگ به برگ افتادم
بر زمین جای قدم های تو را می بوسم
گردبادی شده ام دورِ جهان می گردم
من به دنبالِ "خودم"، این شَبحِ منحوسم
زده ام آتش در هیمه ی تنهایی خویش
 تا که شاید متولد بشود ققنوسم
کاش می شد درِ زندانِ مرا باز کنند
سالیانی است که در بندِ "خودم" محبوسم
هیچ کس درک نکرد از نگهم درد مرا
بی تو دشوارترین واژه ی هر قاموسم 
مثل یک ماهیِ در تُنگ، دلم تَنگ شده است 
کاش آغوش تو می برد به اقیانوسم...🦋🦋💞

#عاشقانه
#خاصترینم◦•●◉✿
دیدگاه ها (۰)

وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویمبند را برگسلیم از همه بی...

اے گشـته ز تو خنـدان بـستان و گل رعناپیوستـه چـنین بادا چون ...

روزی مـن عاشـقانه ترین ترانه ی تاریـخ را خواهمــ سرودترانه ا...

هرچقدر بیشتر عاشق یکی باشیهم بیشتر اذیت میشیهم بیشتر لذت می‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط