آوارگی

شاعر رند تبریزی
عمریست در آوارگی از خویشتن بُبریده ام
چون عاشقان روی او اندر سماع رقصیده ام
پیمانه ها بر هم زدم ، میخانه ها در هم زدم
با شاهدان ماهرو ، من جام ها نوشیده ام
دیوانه ای خندان بُدم ، می خواره ای شادان بُدم
دلگیر کی خواهد مرا ، من سالها خندیده ام
در عشق چون افتاده ام ، در این بیابان مانده ام
از بهر اعجاز و یقین ، خرما بن خشکیده ام
خواهی که غرق خون شوی ، در من نگر ای آدمی
کاندر فراق گلرخان ، من سالها نالیده ام🌱🍒
دیدگاه ها (۰)

چای قند پهلو

غروب

🍒🌱پرنده همچنان مثل گذشتهبا قطره ای باران ذوق می کنداما آدم ه...

🌱🍒بُردی دل و در کمینِ جانی ...!🌱🍒#انوری‌

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط