آمدی جانی ندارم در بدن دیر آمدی
🌱🍒آمدی جانی ندارم در بدن ، دیر آمدی ؟
من شدم از دوری ات از زندگی سیر آمدی
آمدی وقتی که چشم از فرطِ گریه کور شد
تار می بینم تو را ، گشتم زمینگیر آمدی
سینه خالی شد از عشق و آن همه دلدادگی
بعد عمری دست پُر اما ، به تاخیر آمدی
بارها خواب تو را دیدم در آغـوشم عزیز
آنقدر در خواب ماندی ، بعدِ تعبیر آمدی
تشنه ی مهر شما بود این ، دل رسوایتان
مهرت از دل شد برون آغشته با تیر آمدی
هر صدای پایی می آمد ،گمان کردم تویی
دیگر آب از سر گذشته من شدم پیر آمدی
سینه ام از سرفه های بی امان شد مبتلا
حال که هر بازدم ، گشته نفسگیر آمدی ؟
از رقیبانم گرفتم ، روی خود تا نشنوم ؛
اینکه میگفتند از عشقت به تدبیر آمدی!
دور دنیا را زدی باشد حلالت من ولی ؛
بودم اینجا بازیِ دستانِ تقدیر ، آمدی
خشک شد "پونه" شکسته زیر پای عابران
چون شدی با عطرِ باد آورده درگیر آمده ای🍒🌱
من شدم از دوری ات از زندگی سیر آمدی
آمدی وقتی که چشم از فرطِ گریه کور شد
تار می بینم تو را ، گشتم زمینگیر آمدی
سینه خالی شد از عشق و آن همه دلدادگی
بعد عمری دست پُر اما ، به تاخیر آمدی
بارها خواب تو را دیدم در آغـوشم عزیز
آنقدر در خواب ماندی ، بعدِ تعبیر آمدی
تشنه ی مهر شما بود این ، دل رسوایتان
مهرت از دل شد برون آغشته با تیر آمدی
هر صدای پایی می آمد ،گمان کردم تویی
دیگر آب از سر گذشته من شدم پیر آمدی
سینه ام از سرفه های بی امان شد مبتلا
حال که هر بازدم ، گشته نفسگیر آمدی ؟
از رقیبانم گرفتم ، روی خود تا نشنوم ؛
اینکه میگفتند از عشقت به تدبیر آمدی!
دور دنیا را زدی باشد حلالت من ولی ؛
بودم اینجا بازیِ دستانِ تقدیر ، آمدی
خشک شد "پونه" شکسته زیر پای عابران
چون شدی با عطرِ باد آورده درگیر آمده ای🍒🌱
- ۴.۸k
- ۰۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط