بیدار بودنم قصه قشنگی نبود

بیدار بودنم قصه قشنگی نبود...:)
ممنون که‌ فراموشم کرده بودید و حالا میخوام دیگه اسمی به اسم "ریحانه" نشناسید همونطور که هیچوقت دوست نداشتید. الانم بزارید راحت بخوابم بدون این که لازم باشه قرص بخورم، بدون اینکه لازم باشه صدای جیغ و دعوا بشنوم، بدون اینکه لازم باشه برا کسی نگران بشم،... نگران نباشید. شما هم راحت میشید. دوستون داشتم. و خواهم‌ داشت. قول میدم دیگه اثری ازم‌ نمونه. شما هم راحت زندگی می‌کنید...:)
معذرت میخوام که یه اضافی بودم، معذرت میخوام که بی مصرف بودم... حالا هم قول میدم آشغالی مثل من دیگه پیداش نشه...
نمیخوام چیزی بگم چون شما بدتون میاد. ولی بدرود کسانی که زمانی همه چیزم بودید:)