سلاح گمشده در جنگ نامرئی وقتی گوشی جای دعا را میگیرد
سلاح گمشده در جنگ نامرئی: وقتی گوشی، جای دعا را میگیرد!
در گرداب هیاهوی فضای مجازی، یکی از خطرناکترین عوارض این است که مومنین، سلاح بی بدیل و قدرتمند «دعا» را در شرایط خطیر جنگ آخرالزمانی، روی زمین رها کرده و به جای آن، با گوشی به دست، غرق ریزه کاری ها و اخبار لحظه ای میشوند.
غافل از اینکه در این نبرد سرنوشت ساز، جبهه شیاطین و ساحران یهود با تمام «اسباب غریب»شان، فعالانه در کارند؛ پس بیدار باشیم! زمان آن رسیده که با بازگشت به سنگر دعا و اتصال به ملائک موکل آن، این دشمنان پلید را در هم بکوبیم و سلاح حقیقی معنویت را دوباره به دست گیریم.
✍خاطره و دستوری از مرحوم آیت بهاءالدینی:
✅آنگاه که هواپيماهاي دشمن شهرهاي ايران را بمباران ميکرد، امام جمعه دورود خدمت آقا (آيتالله بهاءالديني) رسيده، حملات بسيار دشمن را مطرح کرد.
آقا دستور قرائت «حديث کساء» را ميفرمايند. چندي بعد خبر آوردند که هواپيماها ميآيند و تنها شهر را دور زده، از منطقه خارج ميشوند. تا اين که يک روز هواپيماي دشمن هنگام حمله به شهرستان بروجرد مورد اصابت نيروهاي اسلام قرار ميگيرد. خلبان هواپيما با چتر خود را نجات مي دهد و پس از اسارت ميگويد:
«مأموريت من انهدام کارخانه سيمان درود بود، ولي وقتي نزديک شهرستان ميشدم هر چه نگاه به پايين ميانداختم جز آب چيز ديگري از مردم و يا کارخانه نميديدم»
( کتاب آیت بصیرت صفحه ۱۲۲)
لطفا نشر حداکثری
در گرداب هیاهوی فضای مجازی، یکی از خطرناکترین عوارض این است که مومنین، سلاح بی بدیل و قدرتمند «دعا» را در شرایط خطیر جنگ آخرالزمانی، روی زمین رها کرده و به جای آن، با گوشی به دست، غرق ریزه کاری ها و اخبار لحظه ای میشوند.
غافل از اینکه در این نبرد سرنوشت ساز، جبهه شیاطین و ساحران یهود با تمام «اسباب غریب»شان، فعالانه در کارند؛ پس بیدار باشیم! زمان آن رسیده که با بازگشت به سنگر دعا و اتصال به ملائک موکل آن، این دشمنان پلید را در هم بکوبیم و سلاح حقیقی معنویت را دوباره به دست گیریم.
✍خاطره و دستوری از مرحوم آیت بهاءالدینی:
✅آنگاه که هواپيماهاي دشمن شهرهاي ايران را بمباران ميکرد، امام جمعه دورود خدمت آقا (آيتالله بهاءالديني) رسيده، حملات بسيار دشمن را مطرح کرد.
آقا دستور قرائت «حديث کساء» را ميفرمايند. چندي بعد خبر آوردند که هواپيماها ميآيند و تنها شهر را دور زده، از منطقه خارج ميشوند. تا اين که يک روز هواپيماي دشمن هنگام حمله به شهرستان بروجرد مورد اصابت نيروهاي اسلام قرار ميگيرد. خلبان هواپيما با چتر خود را نجات مي دهد و پس از اسارت ميگويد:
«مأموريت من انهدام کارخانه سيمان درود بود، ولي وقتي نزديک شهرستان ميشدم هر چه نگاه به پايين ميانداختم جز آب چيز ديگري از مردم و يا کارخانه نميديدم»
( کتاب آیت بصیرت صفحه ۱۲۲)
لطفا نشر حداکثری
- ۱.۷k
- ۲۹ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط