نفسم فصل شراب است کجایی بی من
نفسم فصل شراب است کجایی بی من؟
حال من بی تو خراب است کجایی بی من؟
تُف به این سال بد و حال بد و تنهایی
و بهاری که عذاب است کجایی بی من؟
این زمستان بد و موسم سرما که گذشت
چهره ات پشت حجاب است کجایی بی من؟
برف و کولاک حریفِ دل تنگم که نشد
سینه ام در تب و تاب است کجایی بی من؟
تن من غرق جنون است, از این فاصله ها
و امیدی که سراب است کجایی بی من؟
خونم از درد به جوش آمده , مرگم حتمیست
بخت پوسیده که خواب است کجایی بی من؟
بعد از این فصل بهار است و شب و دلتنگی
نقشِ یک ماه در آب است کجایی بی من؟
و دلم مست از این عطرِ خیالت اینجا
اسم تو باده ای ناب است کجایی بی من؟
حال من بی تو خراب است کجایی بی من؟
تُف به این سال بد و حال بد و تنهایی
و بهاری که عذاب است کجایی بی من؟
این زمستان بد و موسم سرما که گذشت
چهره ات پشت حجاب است کجایی بی من؟
برف و کولاک حریفِ دل تنگم که نشد
سینه ام در تب و تاب است کجایی بی من؟
تن من غرق جنون است, از این فاصله ها
و امیدی که سراب است کجایی بی من؟
خونم از درد به جوش آمده , مرگم حتمیست
بخت پوسیده که خواب است کجایی بی من؟
بعد از این فصل بهار است و شب و دلتنگی
نقشِ یک ماه در آب است کجایی بی من؟
و دلم مست از این عطرِ خیالت اینجا
اسم تو باده ای ناب است کجایی بی من؟
- ۴.۰k
- ۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط