خالت

┈┈⊰♥️⊱┈

خيالت
ليوانِ
آبی ست ڪـه
هر شب بالاےِ سر ميڪَـذارم
نيمه شب از خوابِ نداشتنت ميپَرم...
جرعه‌اے می نوشمت
آرامم ميڪــند.....
و
( #این_داستان_ادامه_دارد.....!! )



࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─
دیدگاه ها (۱)

تا آینہ رفتم ڪہ بڪَیرم خبر از خویشدیدم ڪہ در آن آینہ...

بهم.... 💛 سَــمــفــونــی یاسین 💛

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...

📚:لطفا گوسفند نباشیدکپشن:کتاب را نخوانید که بخوابیدکتاب را ب...

.#یوسف شدے تا پس زنم شاہ و #زلیخایت شومدر ڪنج زندان باشے و ب...

part 1:

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط