تناسخ چپتر ۱۸

یک ماه گذشت.....

توجه : کاریما ارباب جدید شیاطین است

نصف شب بود

خیلی خستمه تومیاکا مجبوریم تمرینات هاشیرا ها رو ادامه بدیم؟

گیو : ارباب گفته چی کار کنیم

میریم پیش بقیه ( شیپ ها ، حوصله نداشتم اسماشونو بگم )

سپاه که رسیدیم پیش بقیه کاریما رو دیدیم و زیر پامون خالی شد

گیو سعی کرد دستمو بگیره اما یهو جاهامون تقیر کرد

رسیدم یه جایی که خودمم نمیدونستم کجاست

درو باز کردمو دوما رو دیدم

نویسنده : بعدش با هزار بدبختی باهاش جنگید همه رسیدن به کاریما غیر از گیو و تانجیرو

حالا از زبون گیو تعریف میشه داستان :

داشتیم با رده بالای ۳ مبارزه میکردیم که اون منو زد منم پرت شدم یه جای دیگه

درو باز میکنم

ش...شی...شینوبوووووووو

شینوبو مرده بود و بعدش دوما ،میخواست اونو بخوره

نویسنده : بعدشم زد دوما رو کشت بعد بچم نشست گریه کرد

همه کاریما رو شکست دادن و قلعه ریزش کرد ولی گیو و بقیه آسیب ندیدن

همه خوشحال بودن تا اینکه رسیدن به گیو

میتسوری : گیو ما بردیم ما بردیم

بعد یه نگاه به گیو میندازه

میتسوری : شینوبو چش شده .....خوبه ؟

بعدش شمشیرش از دستش میوفته

میتسوری : نه چرا نبض نداره بهم بگو چرا گذاشتی مردددددد

بعد گریه کرد

اوبانای شکه شد

کانایو هم گریه میکرد

کانایو : چرا نجاتش ندادی تومیاکا من فکر میکردم تو خیلی خوبی ( گریه )

من.... به موقع.... نرسی....نرسیدم

نزوکو : ما خوشحال بودیم حالا باید بخاطر اینکه تو دیر رسیدی تا آخر عمر ناراحت باشیم

سانمی : خب بهتره بریم دیگه

نزوکو : چی داری شوخی میکنیم اونا برن من نمیرم

همه رفتن به جز میتسوری و کانائو و نزوکو و گیو

توجه : هنوز داره از زبون گیو تعریف میشه

لباسام و دستام خونی شده

من خودمو مقصر میدونم چون من باید اونو نجات میدادم

یه صدایی میاد تو ذهنم :

همش تقصیر تو هست اگه زودتر میرسیدی اون الان زنده بود

ادامه دارد....
دیدگاه ها (۴)

تناسخ چپتر ۱۹

حالا که تناسخ تموم شده رمان بزارم هنوز

تناسخ چپتر ۱۷

تناسخ چپتر ۱۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط