از همین فاصله ی دور صدایت کردم

از همین فاصله ی دور صدایت کردم
ای که غافل ز منی_باز هوایت کردم
طوق دلتنگی و زنّار پریشانی ی تو
به خدا_از تو جفاکار شکایت کردم
خون دل ها که ز دست تو ستمگر خوردم
چه بسا شِکوه که از جور و جفایت کردم
بار ایّام فراقت کمرم را خم کرد
بی تو بر جور الم هات ‌کفایت کردم
تو اگر ناز کنی یا که تشر_فرقی نیست
دل بی حوصله را تحت لوایت کردم
تو‌ کجایی که نفس های تو را کم دارم
دل پرپر شده را صحن و سرایت کردم
هر سحر دیده ی تر بود و من و داغ فراق
به مناجات و دعا مدح و ثنایت کردم
زائر مرقد چشمان خمارت شده ام
تو شدی کعبه و در سینه خدایت کردم
واژه در واژه تو را در غزلم جا دادم
قصری از شعر و غزل هام بنایت کردم
ای فدای تو و آن اخم و غرورت_ای جان
هرچه جان داشتم امشب به فدایت کردم...

دانش سن آلاه بیر سوز دیجینن اورگیم دارخب سنوون سوزلروون اوچون🫀💞🌹
دیدگاه ها (۰)

یادت‌رابه خیالم‌ گره میزنم شاید قلبم آرام بگیردوپاییزم‌  هما...

غم تو به من آموختشعرها شکوفه های آدمندو بهار روزهایی ستکه کس...

پرواز در هوای خیال تو دیدنی ستحرفی بزن که موج صدایت شنیدنی س...

تقدیم به جانانم:🫀🫂تو اونقدر شیرینے ڪہ ؛هروقت نگات میڪنم ..حا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط