ای جان به فدای

ای جان به فدای
دل پاکت

آسوده زغوغای جهان است
نگاهت

بر غم شرری زن
در این وادیه ویران

با عشق بزن طعنه
بر این حال پریشان...

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۱)

نتوانست فراموش کند مستی راهرکه از دستِ تو یک قطره مى ناب گرف...

حالا کهدلبری را بلد شدیدهنر دل نگه داشتن راهم زودتر یاد بگیر...

تو نیستیاما من برایت چاے می‌ریزمدیروز همنبودے ڪه برایت بلیت ...

آه! باز اين دل سرگشتهٔ من ياد آن قصهٔ شيرين افتاد:بيستون بود...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

رازِ ابديت را، در پردهْ نهان گردانيا رخ به جهان بنما وز سرّ ...

آنک چنان می‌رود ای عجب او جان کیستسخت روان می‌رود سرو خرامان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط