من اونجا فهمیدم ادما انقد میتونن بیمعرفت باشن که وقتی کوچیک بودم معلم انشامون گفت:
یه داستان کوتاه درباره بهترین دوستتون بنویسید.
من به رفیقم نگاه کردم و لبخند زدم
همه چیزای قشنگی که ازش میدونستمو نوشتم بعد که معلم گفت:
حالا کي داوطلب میشه با صدای بلند بخونه؟
بهترین رفیقم داستانشو خوند . .
ولی اونی که‌ تو داستانش بود من نبودم :)))
#رفیق #بیمرام #رفیقا #لایک #درخواستی
دیدگاه ها (۱)

آدما شاید تکراری بشن ؛ولی وقتی که برن«دیگه تکرار نمیشن» پس ت...

شما میگین ''فراموشش کن!'' ولی شهریار در جواب این حرف خیلی خو...

(((((: #دیالوگ #درخواستی_کلیپ #لایک #فالو #ترکیه #غم

ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ܠࡅ࡙ߊ‌ܧࡅ߳ߺߺܙ ܩࡅ࡙ܟܿࡐ‌ߊ‌ܥ‌‌ 🙂وܦ̈ࡅ߳ܨ ߊ‌ܝ‌ܝ̇‌ܚ݅ܓ ܝ̇‌یߊ‌ܥ‌‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط