هنوز در سفرم

« هنوز در #سفرم.
خیال می کنم
در آبهای جهان قایقی است
و من ‚ #مسافر قایق ‚ هزارها سال است
سرود زنده دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه های فصول می خوانم
و پیش می رانم.
مرا سفر به کجا می برد؟
کجا نشان قدم ‚ ناتمام خواهد ماند
و بند کفش به انگشت های نرم فراغت
گشوده خواهد شد؟
کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرش
و بی خیال نشستن
و گوش دادن به
صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور؟
و در کدام بهار درنگ خواهی کرد
و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد؟
شراب باید خورد
و در جوانی روی یک سایه راه باید رفت،
#همین.
کجاست سمت #حیات؟#به_وقت_دلتنگی #حضرت_یار
#آقای_همسر
#پست_جدید
دیدگاه ها (۵)

سایه فلانی

بروید سراغ کارهاى نشدنى، تا بشود

‌‌سفر می‌کردی و کار تو را دشوار می‌کردمکه چون ابر بهاری گریۀ...

گفتم کجا بودی حاج حسين تو این یکسال...کجا بودی وقتی دلم شکست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط