بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم🌸
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم💚
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم🌸
شدم آن عاشق دیوانه که بودم💚
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید🌸
باغ صد خاطره خندید💚
عطر صد خاطره پیچید🌸
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم💚
پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم🌸
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم💚
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت🌸
من همه محو تماشای نگاهت💚
آسمان صاف و شب آرام🌸
بخت خندان و زمان رام💚
خوشه ماه فرو ریخته در آب🌸
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب💚
شب و صحرا و گل و سنگ🌸
همه دل داده به آواز شباهنگ💚
یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن🌸
لحظه ای چند بر این آب نظر کن💚
آب آیینه عشق گذران است🌸
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است💚
باش فردا که دلت با دگران است🌸
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن💚
با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم🌸
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم💚
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد🌸
چون کبوتر لب بام تو نشستم💚
تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم🌸
بازگفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم💚
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم🌸
حذر از عشق ندانم💚
سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم🌸
اشکی از شاخه فرو ریخت💚
مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت🌸
اشک در چشم تو لرزید💚
ماه بر عشق تو خندید🌸
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم💚
پای دردامن اندوه کشیدم🌸
نگسستم نرمیدم💚
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم🌸
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم💚
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم🌸
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم تو💚
مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم🌸
#گل_گلدار❀
#ܭُنجِخیـاܠ♡
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم💚
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم🌸
شدم آن عاشق دیوانه که بودم💚
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید🌸
باغ صد خاطره خندید💚
عطر صد خاطره پیچید🌸
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم💚
پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم🌸
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم💚
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت🌸
من همه محو تماشای نگاهت💚
آسمان صاف و شب آرام🌸
بخت خندان و زمان رام💚
خوشه ماه فرو ریخته در آب🌸
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب💚
شب و صحرا و گل و سنگ🌸
همه دل داده به آواز شباهنگ💚
یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن🌸
لحظه ای چند بر این آب نظر کن💚
آب آیینه عشق گذران است🌸
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است💚
باش فردا که دلت با دگران است🌸
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن💚
با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم🌸
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم💚
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد🌸
چون کبوتر لب بام تو نشستم💚
تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم🌸
بازگفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم💚
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم🌸
حذر از عشق ندانم💚
سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم🌸
اشکی از شاخه فرو ریخت💚
مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت🌸
اشک در چشم تو لرزید💚
ماه بر عشق تو خندید🌸
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم💚
پای دردامن اندوه کشیدم🌸
نگسستم نرمیدم💚
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم🌸
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم💚
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم🌸
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم تو💚
مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم🌸
#گل_گلدار❀
#ܭُنجِخیـاܠ♡
- ۲.۱k
- ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط