دستمو گرفت گفت یه آرزو کن

دستمو گرفتُ گفت: یه آرزو کن؟
گفتم: ولم کن تو رو خدا تو هم وقت گیر آوردیا :| [حرفِ دل: دعواهام با مامانم توی خونه مثل سوزنِ گیر کرده‌یِ گرامافون رویِ رو مُخ ترینِ اوکتاو‌‌های ساکسیفون، برام دل و دماغ نذاشته بود.]
گفت: اتفاقا الآن وقتشه. امشب!
گفتم: وقت چی؟
گفت : بابا شب آرزوهاست دیگه :(
[حرفِ دل: شب آرزوها اصلا چی بود؟
اصلا کی به کدوم آرزوش رسیده که یه چکه امید مونده باشه واسه کسی؟
گیریم اصلا یه تعدادی دستشون رسید به آرزوهاشون، کیه که مشکوک نشه به این که روی دوش چند نفر پا گذاشتن تا رسیدن؟
چند نفر از آرزوهاشون گذشتن تا اونا بتونن آرزوهاشونو زندگی کنن؟]
گفتم: می‌دونی چیه؟! اصن آرزوی من واسه تو.
گفت: واسه من؟
گفتم: آره تو جای من آرزو کن، دو تا آرزو :)[حرفِ دل: آرزومو بهش دادم نه اینکه فکر کنید چون ناامید بودم از برآورده شدن آرزوها، نه. بهش دادم که حداقل بین این همه بد بیاری، این همه نرسیدن؛ اون شانس بیشتری داشته باشه!]
گفت: چرا خب؟
گفتم: همینطوری :) [حرفِ دل: چون عاشقتم.]

•••
#عاشقانه_خاص#بیو#سریال#موزیک#تکس#کلیپ#ادیت#زیبا#سردار #دلها#سینمایی#گل#پروفایل#رستوران#غذا#محلی#لایک#شات#فالو#زیبایی#طبیعت#کیک#استان#آبشار#مشاوره#کنکور#معرفی_کتاب#سال_نوروز#مذهبی#محرم#گربه
#گل_پیچک
دیدگاه ها (۰)

کاش می‌شد به هیچ‌چیز فکر نکرد، فکر کردن آدم را نگران می‌کند....

مگه میشه آدم دلتنگ تک تک سلولای یکی بشه؟دلتنگ تک تک حالت های...

تا آخر گوش بدید..

بله آقا!من سخت وارد رابطه میشم اما به جاش انتظار عشقهای عمیق...

اجرای ای ستاره یه آقایی تو کنسرت خوابیده دهنش بازه حامیم میگ...

یه مشت کاغذ تا شده گرفت‌ جلوی صورتم و گفت انتخاب کن. یه لبخن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط