استوری عاشقانه کمکم کن

عاشقم مثل مسافر عاشقم
عاشق رسیدن به انتها
عاشق بوی غریبانه کوج
تو سپیده غریب جاده ها
من پر از وسوسه های رفتنم
رفتن و رسیدن و تازه شدن
توی یک سپیده طوسی سرد



#گوگوش
دلبر بیا سوار اتوبوس شیم بریم شمال یا جنوب یا بریم شمال ...
راه شمال رو شیشه بارون میزنه ...
تا حالا شمال رفتی رو شیشه دون دون بزنه ؟!
اینا میگن چه قدر مفت حرف میزنی ، دیوونن ، اگه مفت حرف نزنم دیوونم وایسم ور دلشون تو اون دیوونه خونه ؟!
میخوام باهات بشینم تو اتوبوس تا شمال حرف نزنم ...
جمعه شب زود بخواب ، صبح شنبه بیدارت کنم آفتاب نزده سوار شیم بریم
اینا همه قلابین ، دیوونگیشونم قلابیه
میخوام ببرمت ، نکنه تو هم عین اینا قلابی شی ، دیوونه ...
سه تا میزنم به در ، باز دستمو نذاری لای درا !
باز لَقد نزنم به درا !
دَرا ، دَرا که در دلِ خسته توان درآید باز ...
ایندفعه دیگه وا کن بیا سوار اتوبوس شیم رو شیشه بارون بزنه شمال پیاده شیم ...
دیدگاه ها (۰)

استوری عاشقانه پل

استوری عاشقانه چشمای تو

استوری عاشقانه یار

استوری عاشقانه سلام

p16

رمان { برادر ناتنی } پارت ۲۱

چند پارتی (درخاستی )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط