هممون یکیو داریم که اگه کنارمون نباشه نمیتونم به زندگی ادامه بدیم درواقع اگه نباشه یه روحه سرگردون میشیم
هفته گذشت
هفته عاشق بودن
هفته نرسیدن
هفته درد کشیدن
گفتی فراموشم میکنی ولی من گفتم هیچ وقت از یاد نمیبرمت و تو باور نکردی
الان من موندم با احساسات قشنگی که توی قلبمه
احساساتی که وقتی باهام حرف میزنی دلم میخواد بار ها و بار ها بهت یاد آوریشون کنم
اما چیزی به اسم عشقه یک طرفه جلوی یاد آوری این احساسات رو میگیره
احساساتی که بهت دارم گاهی وقتا جوری برای خروج از قلبم دست و پا میزنن که کل وجودم به لرزه درمیاد
ولی مجبورم در قلبم رو ببندم تا مبادا احساساتم رو دوباره به زبون بیارم
من به وقتش خیلی قوی ام
اما پیشه تو خنگ ترین و کوچولو ترین دختر دنیا میشم
حتی فکر کردن بهت باعث میشه ساعت ها بیدار بمونم
مطمعنم یه روزی به خاطر این شب بیداری ها دیوانه میشم اونوقت مجبور میشم به جای به زبون آوردن احساساتم توی آغوش گرمت احساساتم رو روی تخت تیمارستان و درحالی که پرستار ها دارن بهم ارامبخش تزریق میکنن به زبون بیارم .
نامه‌‌ای‌‌برای‌‌اون
مونبین عزیز
درست نمیشناسمت
ولی میدونم اونقدری ادم فوق‌العاده ای بودی که به فندوم عذاردارتن
از طرف خودم و تمام ارمیا به فندوم استرو و کسایی که بایستشون مونبین بود تسلیت میگم غم اخرتون باشه
#بعدی_در_کار_نیست