تو‌هیئت‌یه‌دختـر‌سـه‌ساله‌نشسته‌بود .
چون‌همه‌داشتن‌گریـه‌می‌کردن‌و‌داد‌میزدن؛
روضه‌خون‌ازش‌پرسید : از‌اینجا‌نمیترسـی‌که ؟
گفت : نه‌عمـوم‌اینجا‌نشسته‌مراقبمـه
مجـلس‌دوباره‌بهم‌ریخت ..🖤😭

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یا رقیه بنت الحسین...!😭💔
#رقیه‌بانو
دیدگاه ها (۱)

دختر است دیگر ..💔اصلا ندارد روزِ محشر گیر و داری هر کس در ای...

غم رفتنتون تمومی نداره آقای امیر علی

فرمانده عزیزم ؛ ۸ ماه قبل وقتی نشان فتح گرفتی ، گفتم ان شاءا...

به قول شهید عزیز سید حسن نصراللهما به شهیدانمان نمی‌گوییم خد...

black flower(p,277)

زخم پنهان

معرفی شخصیت ها و پارت (1)سلام من کیم آت هستم یک دختر ۱۶ ساله...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط