هر شب
هر شب
کنار خیالت می نشینم
اما نه شانه ای برای تکیه می بینم
و نه دستی برای نوازش
چاره ای نیست
جز آنکه همراه با خیالی واهی
از شب عبور کنم
تا در سپیده ای دیگر
به دنبال آرزوهای
گمشده ام باشم
کنار خیالت می نشینم
اما نه شانه ای برای تکیه می بینم
و نه دستی برای نوازش
چاره ای نیست
جز آنکه همراه با خیالی واهی
از شب عبور کنم
تا در سپیده ای دیگر
به دنبال آرزوهای
گمشده ام باشم
- ۴.۲k
- ۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط