تا یار برفت صبر از من برمید

تا یار برفت صبر از من برمید
وز هر مژه‌ام هزار خونابه چکید
گوئی نتوانم که ببینم بازش
«تا کور شود هر آنکه نتواند دید»
دیدگاه ها (۰)

من آنِ تواممرا به من باز مده

جلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گداچشم بد دور که هم جانی و هم...

یک سینه حرف استولی نقطه چین بس است.......

باران قشنگی به زمین می باردامروز هوا عطر تو را کم داردمن غیر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط