ی رفیقداشتم میرفتیم هیئت

یھ رفیق‌داشتم، میرفتیم‌ هیئت‌
بین‌ اشکایی کہ واسہ‌آقام حسین‌
میریخت‌ لبخندمیزد ! ازش‌ پرسیدم‌
چتھ دیونہ چرامیخندےوسط‌گریہ؟
الان‌مسخرمون‌میکنن!
بااشك‌ولبخندبھم‌خیره‌شدوگفت:
میدونی چھ لذتی داره‌ ازبین‌
میلیاردهاآدم‌روےکره زمین
خداخواستہ‌کھ من‌هم‌حسینی باشم؟
این‌لطف‌ کمی نیستا . .(:
خوشحالم‌کہ‌حسینی اَم🖤؛

[ #محرم #امام‌حسینی‌اَم🌱]
#هوای_حرم
#امام_حسین
#کربلا
دیدگاه ها (۶)

گفتند از خدا چه می خواهی؟جواب دادم:قبل مادرم بمیرم مرا آرزوی...

می خواهیدلتنگت نباشمانگار که بخواهی،شیروانی‌هایِ "رشت" خیس ن...

به نظرم یکی‌ از قشنگ‌ترینعبارت‌های قرآن جایی هستکه خدا میگه:...

🌸احوال خوب نعمت است🍧واحوال بد تلنگر🌸کاش یادمان بماند🍧هردو مه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط