در چهارراه قلبش تندتر می زند نزدیک می شود تا از او سوال
در چهارراه، قلبش تندتر می زند. نزدیک می شود تا از او سوال بپرسد "با من ازدواج کن"، او می خواهد کلمات را در قطار شب نقاشی کند، او با قوطی اسپری خود پنهان شده است
Crossroads, his heart is beating faster Getting close to askin' her the question "Marry me," he wants to paint the words on The night train, he's hiding with his spray can
این آهنگ فقط یه ملودی قشنگ نیست، یه قصهی غمانگیزه. قصهی یه پسر عاشق که هر روز صبح، توی یه ایستگاه قطار، منتظر دختری میشد که دلش رو برده بود. عشقشون توی همون لحظههای کوتاه، بین رسیدن و رفتن قطارها شکل گرفت، بین نگاههایی که پر از حرف بود، بین خداحافظیهایی که همیشه به امید فردا بود.
پسر تصمیم گرفت کاری خاص برای عشقش انجام بده. یه شب بارونی، با یه اسپری رنگ رفت سراغ همون قطاری که دختر هر روز سوارش میشد. میخواست صبح که دختره میاد، یه پیام روی بدنهی قطار ببینه:
“دوستت دارم، باهام ازدواج میکنی؟”
اما زندگی همیشه اونجوری که ما میخوایم پیش نمیره… بارون ریلها رو لیز کرده بود، و درست قبل از اینکه جملهش رو تموم کنه، سر خورد و افتاد پایین…
صبح، دختر طبق عادت هر روز، بیدار شد، لباس پوشید، آرایش کرد، و به ایستگاه رفت. مثل همیشه منتظر بود که پسر رو ببینه، اما اون روز یه چیزی فرق داشت… مردم داشتن دربارهی یه اتفاق حرف میزدن. یه پسر، شب قبل، درست کنار همین قطار…
دختر با نگرانی به گوشیش زنگ زد، اما هیچ جوابی نیومد. قلبش تند میزد، میخواست باور نکنه، اما بعد… قطار ایستاد. نگاهش به یه جملهی نصفه روی بدنهی قطار افتاد:
“دوستت دارم، باهام ازدواج می…”
حالا فقط جای خالی کسی که این جمله رو نوشته بود، باقی مونده بود…
این داستان از ذهن Kelly Jones، خواننده و ترانهسرای Stereophonics اومده. الهامش رو از دوستی گرفت که دربارهی یه گروه جوون شنیده بود؛ جوونهایی که روی قطارها نقاشی میکشیدن و رویای بزرگ شدن داشتن. اما یکی از اونها، یه شب، درست مثل داستان این آهنگ، سر خورد و
جونش رو از دست داد…
“Graffiti on the Train” از Stereophonics🎸
@ti_m_e
Crossroads, his heart is beating faster Getting close to askin' her the question "Marry me," he wants to paint the words on The night train, he's hiding with his spray can
این آهنگ فقط یه ملودی قشنگ نیست، یه قصهی غمانگیزه. قصهی یه پسر عاشق که هر روز صبح، توی یه ایستگاه قطار، منتظر دختری میشد که دلش رو برده بود. عشقشون توی همون لحظههای کوتاه، بین رسیدن و رفتن قطارها شکل گرفت، بین نگاههایی که پر از حرف بود، بین خداحافظیهایی که همیشه به امید فردا بود.
پسر تصمیم گرفت کاری خاص برای عشقش انجام بده. یه شب بارونی، با یه اسپری رنگ رفت سراغ همون قطاری که دختر هر روز سوارش میشد. میخواست صبح که دختره میاد، یه پیام روی بدنهی قطار ببینه:
“دوستت دارم، باهام ازدواج میکنی؟”
اما زندگی همیشه اونجوری که ما میخوایم پیش نمیره… بارون ریلها رو لیز کرده بود، و درست قبل از اینکه جملهش رو تموم کنه، سر خورد و افتاد پایین…
صبح، دختر طبق عادت هر روز، بیدار شد، لباس پوشید، آرایش کرد، و به ایستگاه رفت. مثل همیشه منتظر بود که پسر رو ببینه، اما اون روز یه چیزی فرق داشت… مردم داشتن دربارهی یه اتفاق حرف میزدن. یه پسر، شب قبل، درست کنار همین قطار…
دختر با نگرانی به گوشیش زنگ زد، اما هیچ جوابی نیومد. قلبش تند میزد، میخواست باور نکنه، اما بعد… قطار ایستاد. نگاهش به یه جملهی نصفه روی بدنهی قطار افتاد:
“دوستت دارم، باهام ازدواج می…”
حالا فقط جای خالی کسی که این جمله رو نوشته بود، باقی مونده بود…
این داستان از ذهن Kelly Jones، خواننده و ترانهسرای Stereophonics اومده. الهامش رو از دوستی گرفت که دربارهی یه گروه جوون شنیده بود؛ جوونهایی که روی قطارها نقاشی میکشیدن و رویای بزرگ شدن داشتن. اما یکی از اونها، یه شب، درست مثل داستان این آهنگ، سر خورد و
جونش رو از دست داد…
“Graffiti on the Train” از Stereophonics🎸
@ti_m_e
- ۱.۸k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط