آهای! شُهرههای به غصب و غارت و کودککشی!
با شماییم!
شما که یک روز با تصاحب خانههای فلسطینیان تمدید حیات میکنید، یک روز با تغذیه از خون کودکان، و امروز با به خدمت درآوردن استعارههایی که اگر از در به شما نسبت داده شوند، از پنجره فراری میشوند! (بیچاره کلمات!)
ما را که شما خوب میشناسید! عمری آبرو از این گرفتهایم که مراممان، مرامِ آن شجاعترین است؛ حیدر کرّار، که کاملاً معرف حضورتان هست! از ما به هر بهانهای، در این فصل و آن فصلِ کتاب تاریخ جهان، به دلاوری یاد شده؛ آنوقت «شیر» اسم و رسم کسانی باشد که نصف عمرشان را از ترس مرگ، به پناهگاهها و خانههای امن خزیدهاند؟!
البته ما که عادت داریم ببینیم که همیشه اصرار دارید جامههایی به تن کنید که زار میزند به قامتِ ریزتان! [- اما جداً خیال کردهاید پشت یال و کوپال ما اگر پنهان شوید و حملهتان به سرزمینِ شیعههای اسداللّٰه را «طلوعِ شیران» نام بگذارید، سرنوشت محتومتان ممکن است تغییری کند؟! -]
شیر بودن را مفتومجّانی به کسی نمیگویند خوشخیالها!
شیر بودن در راه و رسم و خلق و خوست؛ در پنجه انداختن با خطر از روبهرو، در نخزیدن در حصارِ بتن و آهن، در هراس نداشتن از تنهایی و بینیاز بودن از حمایتِ سگ زردی که با او پیمان برادری بستهاند... شیر بودن در خیلی چیزها میتواند باشد، که هیچکدامشان را ندارید!
شما دستوپاگمکردهها، هزاران سال نوری با خوی شیران فاصله دارید؛ پیاپی لقمههایی ازدهانبزرگتر را برمیدارید اما چیزی نمانده تا مطمئن شوید آنچه نامش را «طلوع شیران» گذاشتهاید، «غروب بزدلان» است.
♾ @binahayat_show
با شماییم!
شما که یک روز با تصاحب خانههای فلسطینیان تمدید حیات میکنید، یک روز با تغذیه از خون کودکان، و امروز با به خدمت درآوردن استعارههایی که اگر از در به شما نسبت داده شوند، از پنجره فراری میشوند! (بیچاره کلمات!)
ما را که شما خوب میشناسید! عمری آبرو از این گرفتهایم که مراممان، مرامِ آن شجاعترین است؛ حیدر کرّار، که کاملاً معرف حضورتان هست! از ما به هر بهانهای، در این فصل و آن فصلِ کتاب تاریخ جهان، به دلاوری یاد شده؛ آنوقت «شیر» اسم و رسم کسانی باشد که نصف عمرشان را از ترس مرگ، به پناهگاهها و خانههای امن خزیدهاند؟!
البته ما که عادت داریم ببینیم که همیشه اصرار دارید جامههایی به تن کنید که زار میزند به قامتِ ریزتان! [- اما جداً خیال کردهاید پشت یال و کوپال ما اگر پنهان شوید و حملهتان به سرزمینِ شیعههای اسداللّٰه را «طلوعِ شیران» نام بگذارید، سرنوشت محتومتان ممکن است تغییری کند؟! -]
شیر بودن را مفتومجّانی به کسی نمیگویند خوشخیالها!
شیر بودن در راه و رسم و خلق و خوست؛ در پنجه انداختن با خطر از روبهرو، در نخزیدن در حصارِ بتن و آهن، در هراس نداشتن از تنهایی و بینیاز بودن از حمایتِ سگ زردی که با او پیمان برادری بستهاند... شیر بودن در خیلی چیزها میتواند باشد، که هیچکدامشان را ندارید!
شما دستوپاگمکردهها، هزاران سال نوری با خوی شیران فاصله دارید؛ پیاپی لقمههایی ازدهانبزرگتر را برمیدارید اما چیزی نمانده تا مطمئن شوید آنچه نامش را «طلوع شیران» گذاشتهاید، «غروب بزدلان» است.
♾ @binahayat_show
- ۱.۶k
- ۲۵ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط