بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«صورتش همه خونی بود» مادر روح‌الله عجمیان این جمله را که می‌گوید و مکث می‌کند، احساس می‌کنم جانش دارد از بدنش بیرون می‌رود... همه توانش را جمع می‌کند و تقلا می‌کند برای سوگ عمیقش کلمه‌ پیدا کند: « تا الان ندیدمش»... هنوز جوان رشیدش را ندیده و سه‌روز از آن لحظه‌های سخت که اولین بار صحنه‌های جان‌دادنِ پسر رشیدش زیر مشت و لگد و ضربه چاقوی آن جماعت گذشته. بغضش می‌شکند و توی‌گریه‌هایی تلخ، گم می‌شود: «من سه‌روز پیش رفتم دادگاه و‌ آنجا دیدم چطوری زدنش»
بعد مظلومانه‌ترین و غریبانه‌ترین لحظه‌های روح‌الله زیر مشت و لگد جانی‌ها جلوی چشمش می‌آید: «یک دستش رو تنش بود و یک دست دیگر را...» دستش را مثل آن لحظه‌های روح‌الله بالا می‌برد و انگار آن لحظه با همه وجودش آرزو می‌کند خودش آنجا جای پسرش بود: « یک دست دیگرش را اینجوری کرده که نزننش... هزار نفر زدنش»
جمله آخر توی سرم می‌پیچد؛ «هزار نفر زدنش»... غریب گیرآورده بودنش.

امروز دو تا از قاتل‌هایش را ق.صاص کردند؛ حالا جانی‌ها دوره افتاده‌اند برای مرثیه‌خوانی برایشان. کاش مادر روح‌الله هیچ‌وقت نیاید و نبیند؛ مگر یک زن، چندبار باید بمیرد و زنده شود؟
@BisimchiMedia
#انتقام_سختی_اززنانِ_إشوبگر_خواهیم_گرفت
#انتقام_سختی_ازنامردانِ_داعشی_خواهیم_گرفت
دیدگاه ها (۰)

#علی_دایی قهرمان پوشالی هرچی بی ناموس رو واسه خودشون کردن قه...

بسم الله الرحمن الرحیمقهرمان ایران این عزیزان هستندک با اهدا...

بسم الله الرحمن الرحیمفاطمه عیوضی:⭕️ قالیباف با کمک مجری برن...

بسم الله الرحمن الرحیم#ترابی_تنها_نیست ✌️ #با_غیرت#ترابی_تنه...

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

تفاوت اساسی و بنیادین میان مقاومت و جنگ در همینجاست. جنگ برا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط