مثل دیروزم و من غرق گذشته

مثل دیروزم و من غرق گذشته
که می داند بر من چه گذشته؟
پر از غم پر از دلتنگی شدم باز
از سر نا امیدی زدم زیر آواز
عشقِ تو سم است و دنبال جانم
الکلی تلخ است و خسته ته فنجانم
خودم خواستم که مجنون باشم و مسموم
صورتت را نقاشی کردم امروز روی بوم
از یادم نبرد این فاصله برق چشمانت را
تجربه نکردم بعد تو ذره ای لذت را
یادگاری من از تو نه عکس است و نه هدیه
یادگاری من از تو شعر است و چند قافیه
یادگاری من‌ از تو خارج از دنیای مادیست
یادگاری من از تو هزار رویای خیالیست
یادگاری من از تو نه شادیست و نه خنده
یادگاری من از تو عطر است و چشمانی کشنده
تنها یک نامه از تو و جای‌ بوست دارم
که‌ گفتی در آخرین خط،دوستت دارم
منِ ساده دلدادم به این حرف دروغ
منِ تنها را چه به این شهر شلوغ
وابسته و دل بسته ی تو هستم هنوز
رفتنی هستم و میرم من از این شهر یروز
#وروجک_لکستان
دیدگاه ها (۱۷)

حوالی دلت،در کنجی آرام،جایی برای خستگی هایم خالی کن...من برا...

من درد میکشمتو اما چشم هایت را ببند...سخت است ببینم میبینی و...

چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی! به غمت که هرگز این غ...

گله دارماز که، نمیدانم... از چه، نمیدانم...این روزها دردی بر...

love Between the Tides²²این پارت حذف شده بودتهیونگ: الان کجا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط