میبینی

می‌بینی

ترسِ نبودنت چه به روزم آورده است؟

و وحشت گم کردن دستی گرم

چگونه تا مغز استخوانم نفوذ کرده است؟

تویی که محبت مادری برایم داری

روزهایی که نیستی اندازه مادرم نگرانت میشم

دیگر چگونه بگویم چقدر دلتنگ تو اَم؟

وقتی دندان‌هایم از ترس یا سرما

ـ چه فرق می‌کند اصلاً؟ ـ

واژه‌هایم را تکه تکه می‌کنند

و ناچارم

بریده بریده

د و س ت ت د ا ش ت ه ب ا ش م...🦋🦋


ایخدا خودت به حرمت دلهای شکسته وتنها گره گشایی کن🤲

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۱)

صبح یعنے کہ تماشـــاے غزل چیدن توعاشقے چیست بہ جز لحظہ تابید...

دوستت دارم و ای کاش کنارم باشیوقت دلتنگی و شادی تُ قرارم باش...

مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمدهدهد خوش خبر از طرف سبا بازآ...

گوهری یگانه بودی، من به تو گرم بودمدلم را فدایت کردم و تو را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط