فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی

فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی
ای دوست !به داد دل من دیر رسیدی

از یاد ببر قصه‌ی ما را هم از امروز
درباره‌ی ما هرچه شنیدی نشنیدی

آرام بگیر ای دل و کم گریه کن ای چشم
انگار نفهمیدی و انگار ندیدی

ای نی چه کشیدی مگر از خلق که هر دم
ما آه کشیدیم ، تو فریاد کشیدی

گیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود !
خوش باش که یک چند در این راه دویدی

#فاضل_نظری
🥀🌺🥀🌺🥀🌺
دیدگاه ها (۲)

تقدیرچنین بودهکه در دامن این صبحگلبوته ی احساس دلم باتو شود ...

تقدیرچنین بودهکه در دامن این صبحگلبوته ی احساس دلم باتو شود ...

مڪَو ڪه جان مرا با تو آشنایی نیستڪه با وجود تو از هر ڪه هستـ...

خیلی دوستت دارم ❤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط