از قدیم و ندیم می گفتند

از قدیم و ندیم می گفتند
عدل و انصاف اصل موضوع است

لیک باید که باز گفته شود
گرچه از سوی سنگ مسموع است

صعب و سختی برای انبوهی
به مذاق عده ای مطبوع است

دست دزد بزرگ را نزدند
او‌ شریک است یا که متبوع است!؟

قبل هر پرسشی چنین گفتند
در کتاب آمدست و مشروع است

جای چانه زدن نمی‌ ماند
حکم‌ والی بلیغ و مقطوع است

معترض به روزگار فجیع
عاند و بد سگال و مصروع است

لیک خواندم در آن کتاب کنون
محض یوم الحساب،مزروع است

این ضوابط که شایع و جاریست
بهر تخریب مجد مصنوع است

می شود از سوی کسی تائید
که بر آن خوان پهن،‌مطموع است

و آن کسی که شرافتش قی کرد
در نهاد نقیب،مرفوع است

هر که شرش به دیگری نرسید
در نبود عدول،منزوع است

تحت فرمانروایی رذلان
زار و خار و ندار و مفجوع است

لب فرو خورده،خنگ و احمق نیست
بردبار و صبور و مخضوع است

تیغ مرگبار در نیام دارد
که به اشک دو دیده منقوع است

آتش کینه که بپا خیزد
خشک و تر،همجوار و مجموع است

جمع باید شود بساط ستم
با هر آن کس که پست و مصبوع است

حاکم شام تار و تیره ی حزن
با طلوع سپیده مخلوع است

ظلمت ظلم برده از یادش
که سحرگه زبون و مقلوع است

تشنه یک نفس در آن روزم
که در آن اختناق ممنوع است

وای بر من که ساکت و گنگم
شرمم از آبروی همنوع است

#شعر #ادبیات #شاعر #م_الف
#ادبیات_سیاسی #سیاست
#فقر #خط_فقر
دیدگاه ها (۱۰)

در صورت تمایل لطفا ایشون رو لایک و دنبال کنید.پیشاپیش از محب...

عشق یعنی؛بین او و دیگران از چند جهت باید فرق بگذاریحدیثا و ش...

خواستم تا هفت سین را گسترمیک به یک سین ها گذشت از منظرمسین ا...

وقتی تو می گویی وطنمن خاک بر سر می کنمگویی شکست شیر رااز موش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط