چی شده دختر کوچولوی من؟
دیگه نمیخندی..
دیگه اون چشمای خندونت رو نشون نمیدی...
گاهی چشمات خیلی زود رنجیده میشن
انگار سال های سال گریه کردی و...
و نتونستی فراموشش کنی
احساس میکنی کسی نمیتونی جای اونو برات بگیره...
خیلی دوسش داشتی نه؟
ولی اون غیب شد و جواب پيام هاتو نداد
گریه نکن دختر کوچولوی من...
من ازت مراقبت میکنم
و اگه کسی جرئت کرد اون چشمای خوشگلتو خراب کنه...
به من بگو...
شاید اونجا نباشم که گردنشو بشکونم
شاید نتونم خیلی کمکت کنم
ولی میخوام با تو باشم
باعث خندت بشم
باعث بشم پر حرف بشی
باعث بشم فراموشش کنی
حتی اگه برای مدت کمی باشه
میخوام امیدی برای زندگی رو برات روشن کنم
دختر کوچولوی من...
شاید ما نتونیم هم رو ملاقات کنیم..
شاید حتی یه بار هم از نزدیک از کنار هم رد نشده باشیم
ولی...
میخوام امیدی برای تو باشم
پس ازت خواهش میکنم...
اون چشمای لعنتیت رو نگریون
تحمل اینو ندارم که بگی حالم خوب نیست
چون میدونم...
میدونم چقدر برات سخته
ولی من برای تو اینجام برای همیشه...
دیگه نمیخندی..
دیگه اون چشمای خندونت رو نشون نمیدی...
گاهی چشمات خیلی زود رنجیده میشن
انگار سال های سال گریه کردی و...
و نتونستی فراموشش کنی
احساس میکنی کسی نمیتونی جای اونو برات بگیره...
خیلی دوسش داشتی نه؟
ولی اون غیب شد و جواب پيام هاتو نداد
گریه نکن دختر کوچولوی من...
من ازت مراقبت میکنم
و اگه کسی جرئت کرد اون چشمای خوشگلتو خراب کنه...
به من بگو...
شاید اونجا نباشم که گردنشو بشکونم
شاید نتونم خیلی کمکت کنم
ولی میخوام با تو باشم
باعث خندت بشم
باعث بشم پر حرف بشی
باعث بشم فراموشش کنی
حتی اگه برای مدت کمی باشه
میخوام امیدی برای زندگی رو برات روشن کنم
دختر کوچولوی من...
شاید ما نتونیم هم رو ملاقات کنیم..
شاید حتی یه بار هم از نزدیک از کنار هم رد نشده باشیم
ولی...
میخوام امیدی برای تو باشم
پس ازت خواهش میکنم...
اون چشمای لعنتیت رو نگریون
تحمل اینو ندارم که بگی حالم خوب نیست
چون میدونم...
میدونم چقدر برات سخته
ولی من برای تو اینجام برای همیشه...
- ۸.۳k
- ۱۷ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط