از رنجی خستهام که از آن من نیست

از رنجی خسته‌ام که از آنِ من نیست
بر خاکی نشسته‌ام که از آنِ من نیست

با نامی زیسته‌ام که از آنِ من نیست
از دردی گریسته‌ام که از آنِ من نیست

از لذتی جان‌گرفته‌ام که از آنِ من نیست
به مرگی جان می‌سپارم که از آنِ من نیست.

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۱)

این ویدیو رو‌ سیو کنید و هر چند مدت یک بار ببینید ...! .این ...

اگر در دوران جوانی با تنهایی انس و الفت گرفته باشیم ، عادت ب...

آقای دکتر ..."آدم حتمَا که نباید کور باشد تا از ندیدن رنج بب...

من به دور از دلیل و بی علتبی توجه به عشق و بی دقتخارج از عرف...

دل به.....

بقای عشق باورم نیست ولی عشق تو پایانم شدرفتی و خاک من آغشته ...

نمیدانم ان طرف این فصل های بی روح، یکنؤاخت چه فصلی را به انت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط