تو بودی که آواز را چیدی از پشت مه

تو بودی که آواز را چیدی از پشت مه
تو بودی که گفتی چمن می دود
تو گفتی که از نقطه چین ها اگر بگذری

به اَسرار خواهی رسید
تو را نام بردم
و ظاهر شدی
تو از شعله‌ی گیسوانت
رسیدی به من
من از نام تو
رسیدم به آن شهر پیچیده در گردباد
تو گفتی سلام
گل و سنگ برخاستند...🦋❤❤🦋

دلت بی غم شبت مفرح مهربونم💐

#عاشقانه
#خاصترینم◦•●◉✿
دیدگاه ها (۰)

غنچه با دل گرفته گفت:«زندگی،لب ز خنده بستن استگوشه‌ای درون خ...

❣sahar shehim❣بوسه های پر دوامت، مایه ی حیات منناکامم بگذار ...

❣sahar shehim❣اگر رزهای سرخ در دل خود مرواریدی پنهان کرده با...

تو به سان رز سپید زیبایی می‌مانی که تنها باید به آن نگریست و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط