عاشقانه های شبنم

آن برگ مچاله شده از آب و هوا من
چون نامه ی ناخوانده ی در بند بلا من
لبخند غم انگیز مرا هیچ نفهمید
چون زخمِ دهان بسته ی مظنون به خطا من
اینجا همه از ریشه ی من پای گرفتند
چون غنچه ی نشکفته ی پرپر به کجا من؟
لب بسته ام از صحبت اغیار به محنت
تا کی همه جا پر شوم از جور و جفا ،من
چون بلبل خوش نغمه که بر منبر گلهاست
از پند و نصیحت شده ام نوحه سرا من
عمری همه ی همُّ و غمم همّ ِ عزیزان
اکنون فقط از آنهمه تلواسه، خدا، من
جا مانده ام از قافله ی اشک در این چشم
کو زمزمه ای تا که بشورَد همه جا من
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم درکنار بهترین مادردنیا

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط