ای خیال آغوشت

اِی خیالِ آغوشت
پناهِ دردِ تنهایی...
در هجومِ بی امانِ دلتنگی نیستی!!
جاده هایِ منتهی به آغوشت را مه گرفته،
پشتِ پرچینِ خاطراتت
لبریز می شوم
از تکرارِ عطرِ سیبِ نگاهت..
درد می پیچد
بر تنِ نازکِ پیراهنم،
در تمنایِ لمس دستانت..

💙💔
دیدگاه ها (۰)

نمی دانم چرا، اما به قدری دوستت دارمکه از بیچارگی گاهی به حا...

ای که با کیشِ رخت مات شده زندگی ام من که سربازِ توام، شاهِ ...

در هیاهوی زندگی دریافتم چه بسیار دویدن‌ها که فقط پاهایم را ا...

یک نفر نیست..بـی من بودن را بیادت بیاورد!گوشِ غرورت را بپیچا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط