من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب
چرایی

حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان
این توانم که بیایم به محلت به گدایی

عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی

روز صحرا و سماعست و لب جوی و تماشا
در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی...
#سعدی
دیدگاه ها (۱۵)

شما به همین سطل آشغالم زیادی بها بدی ادا گاوصندوق درمیاره !د...

برای آدمابه قدری حضور داشته باشکه فکر نکننوجودشون معجزهو نبو...

میدونین تعهد چیه؟یعنی پای تصمیمی که وقتی حالتون خوب بوده گرف...

لذت ببر از زندگی حتی به غلط! 😉✌️

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط