ادته زر بارون واساده بودم دستامم بدجوری خ زده بودن

يادته زير بارون وايساده بودم؛ دستامم بدجوری يخ زده بودن!♫!

 وقتي رسيدی من فقط با يه لبخند؛ پرسيدی سردته منم گفتم جونم!♫!




واژه بهانه بود
با بند بند وجودم نوشتمت
خواندی
ورق زدی
حواست به پاورقی ها نبود
من پای هر ورق
عاشقت شدم ...!

#كامران_رسول_زاده
دیدگاه ها (۱)

#پست_سفارشی ♩♪♬نفس نفسای تو میدونه بری عاشقو دیوونه میشم جون...

#پست_سفارشی

#پست_سفارشی ♥🦁️♾🦌♥️به وقت خاص ترین روز پاییز👑🦁🍁🍂 دلبرجان اول...

#استوری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط