اگه داشتی می مردی میخواستی توی وصیتت چی بنویسی

میدونی شاید هیچ وقت فرصت پیدا نکنم به خیلی ها خیلی حرف بگم
مثلا به بابام بگم .بابا منم دختر کوچولوت ببین چقدر بزرگ شدم دیگه اون دختری که مدام گریه می کرد می دوید پیشت رفته
مامان من همونم که وقتی عصبی می شدی حتی اگه ربطی به منم نداشت دوباره می گفتی خدایا اگه به شب اومد به شب بره اگه به روز اومده به روز بره .الهی خیر نبینی همش توی اون اتاقی .ببین مامان باز به حرفت گوش نکردم سر اذان مغرب به دنیا اومدم سر اذان صبح از پیشت میرم .صبح بلند میشی صدام میکنی میبینی بلند نمی شم نبضم میگیری می بینی نمی زنه دادمی کشی دخترم کجا رفتی .
اجی جون .میدونم خیلی باهات بد بودم اما میدونی که من از هرکسی خوشم اومد بهش گفتم ازت متنفرم .نمی دونم شاید روانی هستم نمی دونم اما ببخش بخدا از قصد نبود
وصیت می کنم همراه با جسدم گیتاری خاک کنید من که زندگی شادی نداشتم اما می خواهم در ان دنیا موسقی شاد بنوازم
به سلامتی کسی که ازش پرسیدن کی واقعا میخندی
خندید وگفت شاید هیچوقت 😁
دیدگاه ها (۲)

قرار شد من خوب بشم پس چرا روانشناس دیونه شد

مامان داد بزن داد بزن دیگه .دوباره با صدای بلند داد بزن بگو ...

گفتم اذیتم نکنید روزی می رم که همه شاد باشه اهای خدای که با...

بابا منم الینا دختر شیطون خونه دختر بچه سر به هوای که عاشق ه...

ضربان قلب پارت۸

رمان انیمه «هنوز نه!» چپتر ۸

فراتر از مدرسه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط