از خودم خسته‌م از اینکه هر روز بیدار می‌شم
و باید یه نقاب جدید پیدا کنم که کسی نفهمه دارم از درون می‌پوسم.
از اینکه هر شب با یه ذهنِ شلوغ می‌خوابم و صبح با یه دلِ خالی بیدار می‌شم.
از اینکه حتی نمی‌دونم چرا هنوز ادامه می‌دم،شاید چون بلد نیستم تموم کنم.
ازینکه هیچ‌کس نفهمید اون لبخندایی که زدم،
یه جور التماس بود که لطفاً بفهمم ،لطفا نجاتم بده
ولی هیچ‌کس نفهمید و من موندم،با یه منِ خسته،
که حتی خودش رو هم دیگه نمی‌فهمه
دیدگاه ها (۰)

الدنــــيآ معـــكووســـة 💔تقــــول الصـــدق يكــــذبـــــونـ...

آدما همیشه فکر میکنند:میشه برگشت!میشه جبران کرد!میشه معذرت خ...

دنیا سوزوند، اما ما نسوختیم… جوش خوردیم.دیگه رگ نیست تو تنمو...

₊˚⊹ ︵ֺ︵ ㅤ ㅤ𝜚 ۪ ⠀⠀ ⪩⪨၄⋆၃ ៸៸៸ chaoun ,she 차운이 당신과 이야기하고...

__________________یه مدته حس می‌کنم دارم زیر فشارِ همه‌چی له...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط