🌱🍒تو که هر شب غزل می‌خوانی از من

نگاهت می‌شود بارانی از من

مترسک نیستم، گنجشک‌ها را

چرا بیهوده می‌ترسانی از من؟

بگو گنجشک‌ها از من نترسند

از این یک تکه پیراهن نترسند

بگو کاری‌ست زخم عشق، اما

برای عشق از مردن نترسند🌱🍒
دیدگاه ها (۲)

🍒🌱در تُنگ من افتادیُ شوقی بدلت نیستباماهی دلبسته بدریا چه بگ...

🌱🍒به اولین صبح پس از جنگ می مانیآرامی و زیبا اما غمگین🌱🍒

🍒🌱تو را هر قدر عطر یاس و ابریشم بغل کردهمرا صدها برابر غصه و...

🌱🍒ایستادن برابر تو ایستادگی درختی‌ست در نام جنگلی از دور🌱🍒#س...

پیوند عاشقانه‌ای ستمیان من و چشمان توبه چشم هایت بگو طلوع کن...

حل می شود شکوهِ غزل در صدای توای هرچه هست و نیست در عالم فدا...

کفرآمیز اسیر در تئاتر خونمن هرگز نمیخوابمچرا که هربار پلک بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط