آفتابگردان قصه ما

آفتابگردان قصه ما
بسیار زود پژمرد
گویا...
هر صبح پشت به آفتاب می‌ایستاد
در مزرعه زمزمه افتاده بود
دلباخته مترسک انتهای باغ شده بود


#امیرعلی_قربانی
#یهویی
دیدگاه ها (۵۴)

#امیرعلی_قربانی #مهر_جانا مچکرم از رفیق خوش ذوقم❤

#امیرعلی_قربانی #مهر_جانا ممنونم از رفیق خوش ذوقم❤

از بیــن ادمــهای فــــرداان‌کـــه شب قبل "دوستت دارم"شنیده ...

تنـــگـه دلــــــم و دیـــری اســت کـه تنــها باز کـــردن ...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

P¹⁸**ویو تینا**ساعت پنج صبح، صدای زنگ ساعت با لحنی ملایم، هر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط